باد و توربینهای بادی سفید رنگ در حال چرخش، دریاچه نیلگون و مزارع سرسبز زیتون اولین چیزهایی است که در هنگام ورود به منجیل میبینی؛ منجیل زیبا به همه اینها شهره است در حالی که کمتر مردمی هستند که بدانند تنها پایگاه آموزش تکاوران دریایی و یکی از بهترین مراکز آموزش تکاور دریایی در غرب آسیا در این منطقه خوش منظره قرار دارد.
به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» مینویسد: مرکزی که با پیشینهای حدود نیم قرن تا امروز توانسته صدها تکاور کلاه سبز رشید و زبده تربیت کند که در ردیف بهترین تکاوران دریایی دنیا باشند. دیدن تمرینات سخت و طاقتفرسای این عزیزان در کوه و دریا و انگیزه مثالزدنی این جوانان که رنج ماهها دوری از خانواده و فرزند را تحمل کرده تا با کسب آمادگی کامل برای روز مبادایی که میهن عزیزمان نیاز به ایثار آن ها دارد وارد صحنه شوند، شور و شوق انسان را دوچندان میکند و امنیت خاطری میدهد که مثالزدنی است. قطعاً دشمن این مرز و بوم که از وجود چنین فرزندانی آگاه است در هزینه - فایده خود برای دستاندازی به ایران عزیز محاسبه برخورد با این نیروهای زبده را کرده و هرگز چنین خطای محاسباتی را نخواهد داشت، چراکه میداند درصورت چنین حماقتی پاسخی سخت و تکرارنشدنی برایش رقم خواهد خورد.
مردان بزرگی که من دیدم و در ادامه گوشهای از تلاشها و عقایدشان را خواهید خواند جان بر کف برای دفاع از مرزهای این ملک ابدی ایستاده اند و حتی امروز در آرزوی دفاع از حرم های شریف اهل بیت(ع) در برابر کافران مسلمان نمای تروریست لحظه شماری میکنند. ورود به این مرکز آموزشی مهم به دلیل حساسیتهایی که دارد به سادگی ممکن نیست اما با همکاری روابط عمومی نداجا در اولین روزهای شهریورماه ۹۵ فرصتی دست داد تا با حضور در مرکز منجیل گزارش عینی و میدانی از آموزشها، سختیها و تلاشها و مجاهدتهای سربازان تکاور این مرز و بوم تهیه کنیم. آنچه میخوانید رهاورد این سفر و بازدید است.
ملاقات با فرمانده
پایگاه تفنگداران و تکاوران دریایی منجیل که به نام دلنشین «قمر بنی هاشم (ع)» مزین شده حدود نیم قرن است (از سال ۱۳۴۸) که در دامنه کوه های مشرف به منجیل جای خوش کرده و با منظره ای زیبا از جنگل های سرسبز درهم تنیده در شمال و دریاچه نیلگون سد سپیدرود در جنوب مکانی زیبا برای زندگی و شاید تحمل تمرینات سخت تکاوری است. در ابتدای ورود به پایگاه من را به اتاق فرمانده آموزش تکاوران دریایی که به کلاه سبزها معروف هستند راهنمایی کردند. آنجا با جوانی روبه رو شدم که چندان به اساتید و همچنین فرمانده آموزش نمی خورد اما گفت وگو با وی نشان داد که او علی رغم این جوانی، کوله باری از تجربه و آموزش و البته تمرینات طاقت فرسا با خود همراه دارد.
فشارهای جسمانی و آموزشهای تئوریک در کنار فشارهای روانی مصنوعی
ناوسروان تکاور دریایی علیرضا زهدی جلال ۳۵ سال دارد و اهل همدان است. او از سال ۱۳۸۰ وارد دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر در رسته تفنگدار دریایی شد و بعد از ۴ سال به عنوان نفر اول دوره فارغالتحصیل شد و آنچنان که خود میگوید بهخاطر علاقه به رسته تکاور دریایی میپیوندد. در دوره تکاور دریایی هم نفر اول میشود و بعد از افتخار کسب کلاه سبزی به مرحله بعد تکاوری که SBS نام دارد وارد می شود ؛ در این مرحله نیز موفق بوده وهم کانون استاد دوره SBS است.
۶ ماه آموزش ۲۴ ساعته بدون مرخصی
زهدی جلال میگوید: از بین بچههای تفنگدار دریایی عدهای داوطلبِ ورود به رسته تکاوری میشوند البته باید یک سری ویژگیها را داشته باشند و آزمونهایی بدهند و بعد از این آزمونها نفرات برای یک دوره ۶ تا ۸ ماهه انتخاب میشوند. در دوره تکاوری به جز فشارهای جسمانی و آموزشهای تئوریک، فشارهای روانی مصنوعی هم تحمیل میشود تا فرد در شرایط واقعی قرار بگیرد. این افراد، به مدت ۶ ماه ۲۴ ساعته اینجا هستند و مرخصی یا اجازه خروج از پادگان را ندارند.
آموزشِ زندهماندن در کویر و کوهستان و جنگل و دریا
ساعت چهارونیم صبح زمان بیدارباش است و بقیه مدت هم در فشار سخت هستند. حتی ممکن است کاری از آن ها بخواهند و انجام دهند اما مربی به راحتی آن کار را ازبین ببرد؛ چراکه تلاش داریم تا مربی افراد تحت آموزش را به لحاظ روانی به هم بریزد و افرادی که به لحاظ روحی و روانی قوی نیستند مشخص شوند؛ زیرا این نیروها ماموریتهای سنگینی دارند که بیشتر خارج از کشور بوده و حتی ممکن است اسیر شوند که ما رفتار زمان اسارت را هم آموزش میدهیم. همچنین آموزش زنده ماندن در کویر و کوهستان و جنگل و دریا را هم دارند. فرمانده تاکید دارد این یک دوره داوطلبی بوده و اجباری در کار نیست و به این جهت دانشجویان با علاقه سختیها را تحمل میکنند. از او پرسیدم سختی این تمرینها حساب شده و تحت استانداردهای خاصی است؟ که پاسخ داد این آموزش ها در دوره طاغوت در انگلستان انجام میشد و بعد از آن منجیل انتخاب شد تا همینجا آموزشها داده شود. بعد از انقلاب همه این آموزش ها با تجربیات جنگ تحمیلی تلفیق و بهروز شد و امروز نیز آموزشهای تکاوران ما متناسب با تهدیدات است. شاید برخی آموزشها کنار گذاشته و آموزشهای جدید جایگزین شود اما در هر صورت همه آموزشها بومی هستند.
مبارزه با تروریسم و جنگهای شهری و خانه به خانه
با توضیحات او پرسیدم منظور از «متناسب با تهدید» یعنی چه؟ که وی پاسخ میدهد تهدید برای ما همیشه اسرائیل و آمریکا هستند و اینکه چگونه جزایر خود را حفظ کنیم. اینها به عنوان ماموریت ذاتی تفنگداران دریایی به شمار می روند اما در تازه ترین تهدید بحث داعش و نحوه مبارزه با تروریسم و جنگ های شهری را در دستور کار قرار داده ایم چون ممکن است به سوریه اعزام شویم و باید این آموزش های چریکی خانه به خانه و ضد تروریستی را فرابگیریم که در این راستا آموزشهای مربوط به جنگهای نامنظم و خانه به خانه را که به صورت محدود داشتیم، گسترش دادیم. وقتی از فرمانده میپرسم شما آمادگی اعزام به سوریه و دفاع از حرمهای شریف اهل بیت(ع) را دارید، با قوت و قدرت صد درصدی تایید میکند و ادامه میدهد: البته الان موافقت نکردند والا ما آمادگی و آموزشهای مورد نیاز را داشتهایم و خیلی از بچههای همین مرکز میخواستند داوطلبانه به منطقه اعزام شوند چون خود را آماده میدیدند و حتی برخی تجربیات را از تکاوران نیروی زمینی و سپاه گرفتهایم.
آموزشهای سطحی و زیرسطحی برای مقابله با دزدان دریایی در خلیج عدن
یکی از مأموریتهایی که در سالهای اخیر بسیار شنیدهایم مبارزه با دزدان دریایی است. در این زمینه «زهدی جلال» معتقد است برای مبارزه با دزدان دریایی در دریا آموزشهای متفاوتی دارند و کمین در دریا و ضد کمین، نفوذ و ضد نفوذ، ناوبری سطحی و زیرسطحی از آن جمله است. ضمن اینکه کسانی به خلیج عدن اعزام میشوند که این درسها را گذرانده باشند. در واقع هر ناو و شناوری که به خلیج عدن میرود حتما افرادی از تکاوران دریایی همراهشان هستند.
پیشرفتهای خارقالعاده در حوزه شبیهسازها
وی امکانات مرکز منجیل را در میان مراکز آموزشی کشور مثالزدنی میداند و در این زمینه به پیشرفتهای صورت گرفته در حوزه شبیهسازها اشاره میکند و میگوید: ما بسیاری از شبیهسازها را داریم، سالن تیراندازی فاتح ما شبیهسازی همه تفنگها را دارد و شبیهساز تیراندازی روی شناور را خودمان ساختهایم. همچنین سامانه شبیهساز خروج از زیردریاییهای کلاس سنگین و سبک را نیز داریم؛ ما جایی که آموزشهای میدانی را نتوانیم به حالت جنگی مناسب انجام دهیم دنبال شبیهساز میرویم زیرا آموزش با شبیهساز بسیار راحتتر و کمهزینهتر است.
آزمونهای سهماهه از کلاه سبزها
دوره بعد از تکاوری و کلاه سبز شدن SBS نام دارد، از او که استاد این دوره نیز هست میخواهم در این زمینه بگوید و او توضیح میدهد: کسانی که دوره تکاور را گذراندهاند در ادامه الزاماتی دارند و هر جا که الزامات را نتوانند پاس کنند دیگر تکاور نیستند در واقع یک کلاه سبز دریایی باید هر ۳ ماه آزمونی در حوزه غواصی، چتربازی، دانش نظامی، تست ورزشی و چکاپ پزشکی انجام دهد و هر کسی که امتیاز لازم را کسب نکند دیگر نمیتواند تکاور باشد. از میان کسانی که تکاور شدند عده معدودی به عنوانSBS داوطلب میشوند. این دوره آموزشهای بسیار سختتری دارد زیرا آموزشهای اینها ویژهتر هست، غواصی عمق زیاد دارند و بیشتر در بحث شناسایی برونمرزی و اطلاعاتی هستند.
برخی افرادی که رد میشوند گریه و زاری میکنند
به مسائل مادی این کار میرسیم که اگرچه سختتر حرف میزند اما اذعان دارد که به لحاظ مادی چندان چنگی به دل نمیزند و در واقع انگیزههای مادی تاثیر چندانی در تحمل سختیهای این دورهها ندارد. به نظر «زهدی جلال» اگر کسی بخواهد به پول برسد کارهای راحت تر و پر درآمدتری وجود دارد؛ کسی که در این رسته وارد میشود داوطلب و حتماً علاقهمند است حتی جالب است که برخی افرادی که رد میشوند گریه و زاری میکنند که به این دوره وارد شوند، کسی که تفنگدار دریایی است دوست دارد پیشرفت کند. اینکه بتواند بیشتر مفید باشد یا دیگران جور دیگری او را ببینند و اینکه خدمت بیشتری به کشورش داشته باشد باعث پیشرفت آنها در این کار میشود.
قبولی کمتر از ۱۰ نفر از بین ۲۰۰ متقاضی ورود به دوره تکاوری
از فرمانده «زهدی جلال» خداحافظی میکنم و به سراغ یکی از اساتید دورههای تکاوری میروم. او نیز جوان است و پرانگیزه. این را میتوان در چشمهایش دید و این که چگونه ریزهکاریهای این دورهها را توضیح میدهد. شاید گمان کرده من هم شاید علاقهمند شوم و رخت نظام بپوشم. ناو سروان تکاور دریایی محسن محمدی یکی از مربیان مرکز آموزش منجیل است که حدود ۱۴ سال است در نیروی دریایی خدمت میکند و ۱۰ سال است کلاه سبز شده و البته دوره SBS را نیز گذرانده است. او پس از ۷۷ سال خدمت در جاسک به منجیل آمده و ۳۳ سال است که استادی دورههای تکاوری و SBS را بر عهده دارد. او در مورد دوره آموزش کلاه سبزها میگوید: از بین بیش از ۲۰۰۰ نفر کسانی که خواهان ورود به دوره تکاوری هستند شاید کمتر از ۱۰ نفر میتوانند وارد این دوره شوند و در ابتدای ورود یک دوره ۲ هفتهای به نام عملیات تکاور دارند تا ببینیم آیا در اوج سختی میتوانند تحمل داشته باشند و آیا از لحاظ روانی در شرایط سخت آمادگی دارند؟
غواصی مسیر بسته بدون خارج شدن حباب
بعد از هفتههای اول برخی افراد میمانند که این تعداد به عملیات ویژه وارد میشوند و باید در محیطهای ویژه دریا و کوه و جنگل و کویر تست شوند و زنده بمانند که در قالب یک سناریو خواهد بود یعنی در یک نقطه رها میشوند و باید در زمان مشخص به نقطه مورد نظر برسند. مثلا در غواصی مسیر بسته باید عملیاتی انجام دهند بدون اینکه حبابی بیرون برود که مکانیزم خاص و سختی دارد. بعد از دوره تکاور دوره چتربازی اتوماتیک را در بوشهر میبینند. ما دورههای ناوبری هم میبینیم تا در شرایط خاص بتوانیم شناور را هدایت کنیم ضمن اینکه در خروج از زیردریایی نیز تنها یگانی هستیم که آموزش میبینیم زیرا هر غواصی نمیتواند این کار را بکند و یک تخصص خاصی است که صرفاً عملیات ویژه میتواند انجام دهد. دوره بعدی SBS نام دارد که در آن کسانی را آموزش میدهیم که در شرایط بسیار خاص به صورت تیمهای ۲ یا ۴ نفره وارد عمل شوند و نفوذ کنند و مأموریت انجام دهند اینها حتما باید خروج از زیردریاییهای سبک و سنگین و کار با زیردریایی صابحات را فراگرفته باشند که با استفاده از شبیهسازها، عملیاتهایی مشابه شرایط واقعی انجام میشود.
با خدا معامله کردیم
در پایان گپ و گفت با این استاد تکاوران در مورد زندگی شخصی اش پرسیدم که پاسخ داد: من همسر و فرزند دارم که اینجا ساکن هستند. خیلی سختشان است اما ما با این لباس با خدا معامله کردیم تا امنیت مردم و کشور را حفظ کنیم. من آدم کارهای راحت و آسان نبودم. روحیه من این نیست که پشت میز بنشینم. شما هر قدر در این کار بیشتر جلو میروی افتادهتر و علاقهمندتر میشوی ضمن اینکه چتر بازی و غواصی و ... علاوه بر کار آموزشی و نظامی، تفریحی هم هست و اینکه میبینم شاگردانم کار را خوب یاد میگیرند حس خوب و رضایت بخشی دارد.
۱۶ کیلومتر دویدن تنها برای گرم شدن بدن
صبح روز بعد شاهد یکی از هیجانانگیزترین تمرینات نظامی بودم. ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بامداد است. ارشد دسته با روشن کردن چراغ آسایشگاه و فریاد برپا، همه را بیدار میکند تا آماده ادای نماز صبح شوند. پس از نماز و صرف صبحانه و نظافت هوا کم کم روشن شده و با سوت مربی، گروه ۱۵ نفره تکاوران فعالیت خود را آغاز میکنند. آن ها با ۱۶ کیلومتر دویدن کار خود را شروع میکنند، وقتی بدنهایشان به خوبی گرم شد، نوبت به تمرین در میدان موانع است، محوطهای بسیار بزرگ که شامل برجهای راپل، ماکتهای شبیهسازی شده شناورهای کوچک و بزرگ، موانع پاندولی، سیم خاردار، حوضچههای آب، رودخانه خروشان و موانع طبیعی دیگر است که عبور موفقیتآمیز از هر یک از آنها نیاز به آمادگی جسمانی بسیار بالایی دارد. جایی که دو گروه تکاور ۴ نفره کلاه سبز باید مسیری ۶ مایلی (حدود ۱۰ کیلومتر) را در زمانی کمتر از یک ساعت بدوند و در این مسیر از تونلهای خشک و فاضلاب و رودخانه و جنگل و جاده عبور کرده و البته همه این کارها درحالی انجام میشود که یک کولهپشتی و تفنگ ژ۳ را نیز حمل میکنند.
عبور از میان فاضلاب و قورباغهها
مرحله اول عبور از تونل خشک است. دو تونل در عمق یک متری زمین که باید نیروها با صدای سوت مربی به سمت آنها دویده و سینه خیز عبور کنند. پس از آن در استخری میپرند که اگر چه عمقش زیاد نیست اما بوی بد فاضلاب و البته قورباغه و پشههایی که در آن دیده میشوند چندان دلنشین نیست و تکاوران باید در این حوضچه ضمن حبس نفس خود از درون لولهای گذر کنند که به نوعی شبیهسازی عبور از باتلاق و کانالهای فاضلاب شهری است. این کار در سرما و گرما انجام می شود و به گفته مربیان حتی با شکستن یخ حوضچه نیز چنین تمرینی ادامه داشته است.
با خروج نیروها از حوضچه و با همان حالت خیس و آب کشیده باید شش مایل دیگر را بدوند ؛ آنها باید از رودخانه خروشان عبور کنند و هم زمان آرایش خاص نظامی بگیرند و دقایقی را در آن آب سرد سپری کنند و با استتار مخصوص از لابه لای گیاهانی که کنار رودخانه قرار دارند به نحوی که دشمن فرضی آنان را نبیند از آنجا بگذرند، این مرحله نیز سختیهای خاص خود را دارد زیرا آب با سرعت زیادی موانع خود را از مقابلش برمی دارد و تکاوران باید آنقدر قوی باشند که تسلیم جریان آب نشوند.
تیراندازی بعد از ۶ کیلومتر دویدن سخت
تکاوران با عبور از تپههای پیش روی خود وارد منطقهای با پوشش گیاهی انبوه درختان زیتون میشوند و این مسیر را باید همچون مراحل پیش با دویدن بگذرانند، آنها تاحدودی خسته شدهاند و انرژیشان تحلیل رفته اما باید با ۱۲ فشنگی که در اختیار دارند به سوی سیبلهایی که پیش رو دارند شلیک کنند. نکته مهمی که در این بخش وجود دارد این است که ضربان قلب تکاوران بالا رفته است، بنابراین تمرکز به روی هدف هایی که مقابلشان است کمی سخت میشود ولی به هر حال باید آنان یاد بگیرند با تمرکز بسیار بالا به سیبل ها شلیک کنند و نمره بالایی بگیرند. زمان برای گرفتن صد امتیاز این مرحله ۴۷ دقیقه است و زمان قبولی ۵۵ دقیقه در نظر گرفته شده و اگر کسی زمانش بیشتر شود، رد میشود. اولین نفر بعد از ۵۲ دقیقه به نقطه اول بازمیگردد. از مربی پرسیدم آیا در عملیات ها نیز سلاح سنگینی همچون ژ ۳ به همراه دارند که پاسخ داد سلاح عملیاتی اینها یوزی یا تندر است که یک اسلحه ایرانی خوش دست، سبک و تاشو است که از گروه ژ۳ به شمار میرود. اسم این مرحله «تاب و توان» است تا تاب و توان فرد را مشخص کنند و کسانی که دوره تکاوری را میگذرانند باید ۵ بار دوره تاب و توان را طی کنند. علاوه بر تاب و توان آموزشهای قایقرانی و غواصی نیز وجود دارد که در بندرانزلی انجام میشود.
تمرینات نیمهشب بعد از یک روز خستهکننده
مربی به برنامههای شبانه نیروها نیز اشاره دارد و میگوید: پس از خاموشی و شروع استراحت تکاوران، شاید یکی از مربیان آنان را از خواب بیدار کند و آموزش های شبانه آغاز شود. از تختهایشان پایین میآیند، پس از آنکارد تخت های خود به صورت خبردار میایستند. مربی از آنان میخواهد درباره موضوعی که عنوان میکند تکاوران آموزشی نظر خود را بدهند و درباره آن به تبادل اطلاعات بپردازند .پرداختن به یک موضوع آن هم ساعت یک بامداد، با پشت سرگذاشتن یک روز سخت و پرکار بسیار مشکل است. این ماجرا بخشی از آموزش است، زیرا آنان باید بدانند در هر شرایطی باید قدرت تصمیمگیری و برخورد با هر اتفاقی را داشته باشند. او ادامه میدهد: کسانی که وارد این حرفه میشوند در ابتدا میدانند این کار سخت و طاقتفرساست و با عشق و علاقه مثالزدنی این لباس را بر تن میکنند و سختی آموزشها را به جان میخرند تا تکاور شوند و به کشورشان خدمت کنند. تکاوری برای تفنگداران دریایی یک افتخار است و آموزشهایشان هرچقدر به انتهای دوره نزدیک میشوند سخت و سختتر می شود زیرا آنان در روزهای آخر باید هر روز بین ۲۰ تا ۳۰ مایل یعنی ۵۰ کیلومتر بدوند تا بتوانند در هر شرایطی موفق شوند.
شبیهسازی رهایی شناورها از دزدان دریایی
تکاوران علاوه بر این که هرچند روز یک بار به تمرین تاب و توان می پردازند، تمرین های دیگری نیز انجام می دهند مثل شبیه سازی شرایط رهایی شناورهای دزدیده شده.آنان باید از یک صفحه آهنی به ارتفاع ۷ متر بالا بروند و خود را به قسمت عرشه برسانند، در ابتدا هریک کوله پشتی همراه با همه ادوات جنگی به وزن ۲۵ کیلوگرم و اسلحه ای پس از تحویل گرفتن به خود میبندند و سپس با گرفتن طناب باید با دست خالی و در سریع ترین زمان ممکن خود را به عرشه رسانده و دوباره از طناب پایین بیایند و اگر رکوردشان بیشتر از میانگین لازم باشد از ادامه دوره تکاوری بازمی مانند و باید در دوره عمومی یا دوره تفنگداران دریایی مشغول به آموزش شوند. تکاوران برای آماده شدن و حفظ تعادل و بالا و پایین آمدن از یک سازه برای اجرای عملیاتشان باید تمرین های ویژه ای را در دستور کارشان قرار دهند، یکی از این تمرینها راپل است. کلاه سبزهای آموزشی باید با استفاده از یک طناب چندمتری برای خود یک طنابچه درست کنند و بتوانند از سازههای بلند که ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ متری دارد پایین بیایند یا این که از طریق کابلهایی که بین این دو سازه وجود دارد عبور و در بین راه تعادل خود را حفظ کنند و به سلامت به مقر دیگر وارد شوند. کلاه سبزها باید از زیر سیم خاردارها عبور کنند، این مرحله نیز سختی خاص خود را دارد، زیرا ارتفاع سیم خاردارها نسبت به سطح زمین بسیار کم است و آنان باید در کوتاه ترین زمان از زیر آنها عبور کنند و به مانع بعدی که پاندولی است برسند.
تکاوران با همراه داشتن کولههای مخصوصی که ۲۵ کیلو وزن دارند و با همراه داشتن اسلحه ژ۳ به موانع پاندولی و با عبور از آنها به طناب معلق میرسند که در ارتفاع ۴ متری از زمین قرار دارد. آنان باید از این طناب چندمتری بدون آن که آویزان شوند، با یک شگرد بسیار جالب عبور کنند. طی کردن و موفق شدن در هریک از مراحل بسیار مشکل و طاقت فرساست و نیاز به آمادگی جسمانی بالا و به کار انداختن فکر دارد. یکی از مهمترین فعالیتهای تکاوران آشنایی با تجهیزات مورد استفاده در عملیاتهای شناسایی یا حمله است. آنان گذشته از فراگرفتن غواصی باید با راهاندازی قایقGmini به صورت تئوری و عملی آشنا شوند. مربیان کارآزموده ابتدا طریقه استفاده از تجهیزاتی همچون راهاندازی قایق بادشونده را در کلاسهای ویژه به دانشآموزان آموزش میدهند سپس برای یادگیریهای عملی آنان را به داخل سالنهای مخصوص این کار میبرند. در ادامه و در آموزش تکمیلی تکاوران باید باز و بسته کردن قایق و استفاده از آن را در سد آبی به اجرا بگذارند.
از خوردن مار و ملخ تا تولید آب در چاله برای زنده ماندن
مربی در مورد آیتم زنده ماندن که از جمله جالبترین و سختترین تمرینات است توضیح میدهد که ۴۸ ساعت زنده ماندن فقط با یک کیلو یا دو کیلو آرد خام و یک قمقمه آب برای یک نفردر نظر گرفته شده و هرنفر باید رأس ساعت مقرر در روز و نقطه مقرر حضور داشته باشد. برای این کار باید با شرایط منطقه خو بگیرند، آب تهیه کنند و برای شکار حیوانات تله بگذارند. در این دوره میتوانند انواع پرندهها و خزندگان به ویژه مار و ملخ را بخورند و این کار به آنها آموزش داده میشود. در مورد مار و خوردنش پرسیدم که میگوید: مار را به ۵ تکه مساوی تقسیم می کنیم و یک قسمت سر و گردن را دور انداخته و سه تکه وسط را استفاده میکنیم. در واقع در این شرایط هیچ چیز نخوردنی نداریم حتی خون هم پروتئین زیادی دارد و خوردنش در شرایط بسیار اضطراری توصیه میشود و نفرات گیاهان خوردنی و غیر خوردنی را شناخته و روش درست کردن آب با چاله و پلاستیک را فرا میگیرند.
افتخار ماست که در خرمشهر ۳۴ روز تکاوران دریایی جلوی عراق ایستادند
بعد از یک ساعت دویدن طولانی مدت و سخت به نقطه شروع می رسد و همچنان در حال نفس نفس زدن است که او را به حرف می گیرم . ناوبان یکم تکاور محمد رضا فتحی فر هنرآموز ۳۰ ساله و متاهل دوره ۱۵ اسبیاس و شناسایی دریایی در منجیل است، او اهل استان فارس و شهرستان فساست. اما وقتی یادآوری میکنم که همشهری امیر سیاری فرمانده نداجا هم هست تاکید دارد که همه ایران سرای من است.
۷ ماه دوری از همسر و فرزند
از او در مورد سختی این دورهها پرسیدم که پاسخ داد: حدود ۲ ماه است که به فسا نرفتم و همسرم را ندیدم و باید ۵ تاشش ماه دیگر هم نروم .ماهیت دوره از اسمش مشخص است، تکاوران دریایی هر جایی ماموریت سخت وجود داشته باشد و نظامیان عادی نتوانند باید وارد عمل شوند و آموزشهای سخت داشته باشند. از انگیزهاش میگوید و اینکه در بحث نظامیگری اصلا پول مطرح نیست اما اگر علاقه باشد سن و سال و تأهل مهم نیست. درست است که که سخت است اما وقتی دوره تمام میشود همهاش خاطره هست. همیشه میگویند روح بزرگ و اراده قوی جسم ضعیف را میکشاند. در این دوره یاد میگیریم که هیچ کاری نشدنی نیست یعنی همه کارها و سختترین مشکلات را هم میشود حل کرد البته راز موفقیتش صبر است و اینکه بگویید "من میتوانم". این اراده قوی است که یک قایق بزرگ را از کوه بالا و پایین میبرند یا سی مایل را با تجهیزات میدوند.
به این جوان پر انگیزه میگویم هیچوقت در این دوره پیش آمده که خسته شوی و بگویی ولش کن؟ پاسخ او صادقانه است: نمیشود دروغ گفت گاهی پیش آمد و بعضی مواقع با خودم گفتم رها کنم اما به آینده که نگاه میکنی شیرین است یا به پشت سر که می نگری می بینی خیلی جلو آمدهای و نصیب هرکس هم نمیشود که این کلاه سبز را سرش بگذارد من هم صددرصد افتخار میکنم. ما میگوییم افتخار ماست که در خرمشهر ۳۴ روز تکاوران دریایی جلوی ارتش عراق ایستادند. این افتخار بزرگی است که ما جا پای شهیدان تکاور گذاشتیم و همین برای ما بس است.
رخ به رخ با نیروی دریایی رژیم صهیونیستی
دیگر قصد خروج از پایگاه منجیل را داشتم که مطلع شدم یکی از تکاوران دریایی که در اولین سفر ناوگروه نیروی دریایی به دریای مدیترانه در بعد از انقلاب حضور داشته نیز در پایگاه منجیل مشغول به کار است. بنابراین فرصت را غنیمت شمرده و با او نیز گپ و گفت کوتاهی ترتیب دادم. ناوسروان حمید حیدری فر در مورد این سفر تاریخی و مهم میگوید: ناوگروه دوازدهم بود و ما در بهمن سال ۸۹ رفتیم و اسفند ماه همان سال بازگشتیم که حدود دو ماه طول کشید. در این ناوگروه ناو پشتیبانی خارک و ناوشکن الوند حضور داشتند البته هنوز اوضاع سیاسی سوریه متلاطم نشده بود. این اولین بار بود که نیروی دریایی ایران بعد از انقلاب میخواست از کانال سوئز عبور کند و به دریای مدیترانه و سپس سوریه برود. ما ابتدا به عربستان رفتیم و در جده پهلو گرفتیم و بعد به سمت آبهای مصر حرکت کردیم که هم زمان شد با انقلاب مصر و فرار مبارک. همین باعث شد تا حدود ۶ روز پشت کانال سوئز بمانیم تا اجازه عبور بدهند.
ابراز احساسات مصریها برای ناو ایرانی
وی یکی از خاطرات تلخ خود را برخورد سعودیها در جده میداند و میگوید: تشریفات و احترام خاصی برای استقبال از کشتی نظامی نیاز است اما سعودیها در جده به خاطر کینه ای که دارند برخورد مناسب را نداشتند. ظهر شد موقع نماز، اذان موذن زاده را پخش کردیم. واقعا مشخص بود که دلهره و آشوب در نفرات اسکله عربستان ایجاد شده و جالبتر این بود که همه پرسنل روی عرشه نماز جماعت باشکوهی می خواندند یا در کانال سوئز که میرفتیم با همه تبلیغات بدی که علیه کشور ما وجود داشت مصریها با شور و اشتیاق و با شعارهایی ابراز احساسات می کردند و من که نگهبان عرشه بودم اینها را به چشم می دیدم.
تهدیدهای متقابل با ناوچه رژیم صهیونیستی
به نقطه حساس سفر و عبور از مقابل آبهای فلسطین اشغالی که رسیدیم هیجانش برای تعریف کردن بیشتر شد و با انرژی مضاعفی گفت: غرورانگیزترین صحنه، زمان عبور از آبهای رژیم صهیونیستی بود. خیلی تهدید می کردند و ما از دوستان شنود این تهدیدات را می شنیدیم . ناوهای جنگی آن ها را می دیدیم یا اینکه هلی کوپتری را بلند کردند میدیدیم. میگفتند اجازه عبور ندارید یا اینکه برخورد میکنیم و ... اما با شجاعت فرمانده ناوگروه این مسائل تمام شد. ما در آبهای فلسطین اشغالی نبودیم و در آبهای بینالمللی حرکت میکردیم اما میخواستند تبلیغات کنند که اینگونه نشد و از طریق ناو ما هشدار داده شد که حداقل ۵ مایل فاصله داشته باشند. حتی تهدید کردیم که اگر هلیکوپتر شما بلند شود و نزدیک بیاید ما هم هلیکوپتر به سمت شما میفرستیم. خیلی دوست داشتند تا حداقل ۵۰۰ متر هم شده ما از مسیر خودمان منحرف شویم و این را رسانهای کنند اما به لطف خدا با شجاعت مجموعه و فرماندهان این اتفاق نیفتاد.
اگر شلیک میکردند پاسخ میدادیم
ما آمادهباش کامل داشتیم و در حالت جنگی به گونهای بودیم که اگر شلیک میکردند پاسخ میدادیم. در واقع ما رفته بودیم نمایش قدرت بدهیم که این نمایش داده شد. وقتی به لاذقیه سوریه رسیدیم به داخل شهر رفتیم که واقعا فرهنگ اروپایی داشت ولی از لحاظ رفتاری گویی ایران بود و برخورد بسیار خوبی داشتند ضمن اینکه حرکت ما در دریا مورد استقبال آنها قرار گرفته بود. حتی در لاذقیه دیدم که عکس روی گوشی خود را تصاویر رهبر انقلاب، سیدحسن نصرالله و امام خمینی انتخاب کرده بودند.
گفتنی است در همین زمینه رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، با اشاره به تأثیرات جهانی و پیامهای عزتآفرین و اقتداربخش حضور نیروی دریایی در بابالمَندَب، خلیج عدن، دریای سرخ و کانال سوئز اظهار داشتند: این حضورها دشمن را به شدت دستپاچه و هراسناک کرد زیرا حضور مقتدرانه یگانهای دریایی جمهوری اسلامی ایران در آبهای آزاد برای ملتها الهامبخش و امیدآفرین است.
امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز در سخنانی به این موضوع اشاره داشته و گفته بود: لطف خدا بود که ما رفتیم و از کنار مرزهای رژیم صهیونیستی هم با اقتدار عبور کردیم و با حضور در لاذقیه تمام منطقه مدیترانه را تحت تأثیر قرار دادیم و اقتدار مملکت و نظام به بهترین نحو به نمایش گذاشته شد. فکر میکنم خبرگزاری الجزیره از من پرسید که شما برای چه به اینجا آمدهاید؟ گفتم که برای انتقال پیام صلح و دوستی، گفت: آیا پیام صلح و دوستی را با ناو جنگی میآورند؟ ببینید روی چه فکر کرده بود؟! خدا کمک کرد و جواب دادم پس بفرمایید نیروی دریایی باید با لنج ماهیگیری بیاید؟! آن را که میگویند ناوگان صیادی! وقتی میگویند نیروی دریایی اسمش رویش است؛ یعنی ناو جنگی. وقتی ناو جنگی با پیام صلح و دوستی میآید معنا و مفهوم پیدا میکند. ما حتی در کانال سوئز به شهدای انقلاب مصر ادای احترام کردیم؛ چون انقلابش پیروز شده بود و خیلی هم بازتاب خوبی داشت.
اسرائیلیها خیلی بر مجلسشان فشار آوردند که باید به ما پول بدهید تا بتوانیم نیروی دریایی را فعال کنیم. به این دلیل که ایرانیها به اینجا آمدهاند. ۱۵ شبانهروز آماده باش کامل بودند و با هواپیماهای باسرنشین و بدون سرنشین، از دریا و زمین کنترل میکردند که ما برای چه رفتیم؟ همه به دنبال این بودند که ما چه زمانی از آنجا بیرون میآییم که ما تا روز آخر هم نگفتیم که چه زمانی بیرون میآییم. پایگاه دلاوران تکاور نیروی دریایی ارتش در منجیل را در شرایطی ترک کردم که گویی امید و آرامشی بیشتر از گذشته در درونم احساس میشد. آرامش و اطمینان به فرزندان غیور و زحمتکشی که برای حفظ امنیت همه ما و همه این خاک مقدس این همه سختی و خطر را به جان میخرند تا در لحظه مورد نیاز - که امیدوارم هرگز تکرار نشود - همچون دلاوران حماسه خرمشهر ، حماسه آفرینی کنند و شهامت و ایثار ایرانی مسلمان را به رخ جهان و تاریخ بکشانند.