به ياد نوزده سرباز پادگان آموزشي صفر-پنج كرمان، كه در تصادف اتوبوس كرمان-شيراز به ابديت پيوستند:
سرباز وطن!
آرام بخواب
ديگر امشب لازم نيست
از ترس خشم شب
با پوتين هايت بخوابي
تو به مرخصي ابدي رفته اي
و كنار سيم خاردارها
همان گوشه ي آخر پادگان
پادگان صفر- پنج
در اتاقك نگهباني
آخرين يادگاري هاي تو و دوستانت
تا ابد مي ماند
همان جملاتي كه با سرنيزه
روي ديوار آهني برج نگهباني نوشته بوديد:
"زنده باد بچه هاي شیراز"
"حميد اعزامي از اهواز"
"فداي نگاه مهربانانه ات مادر"
"جاي خنجر رفيق خوب نميشه"
"منتظرم بمان آيدا"
"آش خورها به بهشت مي روند"
"مانده ١٤ روز"
"فردا روز آخر است"
...
آرام بخواب فرزند خوب وطن
تو به مرخصي ابدي رفته اي
ديگر مادرت نگران نخواهد بود
كه صورت ظريف پسرش
زير آفتاب سوزان صفر- پنج بسوزد
ديگر لازم نيست
به خاطر يك سيگار دزدكي
تمام پادگان را
سينه خيز بروي
بند پوتين هايت هم
اگر باز باشد
مساله اي نيست
حتي مي تواني دكمه هاي پيراهنت را
باز بگذاري
ديگر لازم نيست
براي بردن گوشي تلفنت به پادگان
هزار خطر را به جان بخري
حالا آزادي
تو به مرخصي ابدي رفته اي
ديگر لازم نيست
نگران مرزهاي وطن باشي
نگران آرامش شبهاي ما باشي
نگران تصادف ماشين ها
در بزرگراه باشي
تو آزادي!
تو در صفر-پنج مرد شده اي
تشويقي ات
مرخصي ابدي است!
امشب ديگر آرام بخواب
فرزند خوب ايران زمين!
سرباز وطن!